سکوتی چون عشق وجود او را در بر گرفته و این درون منزه در زیر سکوت او پنهان است و سر صحن پاک وجودیش در خانه دلش پنهان است.
آدمی مخفی است در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
چون که بادی پرده را در هم کشید
سر صحن خانه شد بر ما پدید
او کم می گوید اما بسیار عمل می کند. ادعا ندارد. شاید اگر مسعود نیکخواه دستگیر نمی شد، مقام خموشی او عظیم تر از آن بود که نامی از او در عرصه عمومی ظهور و بروز پیدا کند. او از خود پر است. وجود او غنیمتی است سرشار از معنا. سخت ترین لحظاتی که شکیب از جان آدمی رخت بر می بندد، آوای صدای مسعود آب بر خشمی است که آن را فرو خفته می کند. او درویشی بی خویش است که طی دو دهه کنشگری صنفی با خلوصی تمام دل به سودای آموزش رایگان و برابر برای فرزندان این مرز و بوم داشته است.