میم، ژ، گ، آ، نون؛ به نام معلم، به نام جنون!
با، قاف، را، یا؛ و سوگند به نام تو مژگان باقری!
سوگند به نام تو معلم و اعتراض سراسری
و سوگند به محصلانت زیر کپرها، کپرها و زیر سقف های در حال آوار، آوار
و به نام کارگرانی کە لحظه ای وقت نداشته حتی برای وصیت در زیر آوار متروپول
وصیت که نداشته هایم برسد به ندارانی که ما
و به نام محصلان ِ کولبرت در کشاکش ِ میان کمرکش کوه های کبیر و ناکاویده،
به نام تو مژگان، معلم، مژگان
به نام محصلانت که ترک تحصیل، خیابان، کارگاه، استثمار، استثمار
به نام تو مژگان، معلم
به نام اعتبار و منزلت که به خیابان الصاق کرده ای
و شکوهی که به تجمع
و آن دقایق که بازداشت، ضرب و شتم
و آن چهل وهشت ساعت اولتیماتوم، فشار که تکذیب!
به نام تو مژگان، تو معلم
و به نام تو، برابری، عدالت، آزادی
به نام تو حیثیت ِ تجمع، عروج ِ خیابان
به نام تو مژگان و قله هایی از انسانیت و شجاعت که فتح
و هم ارتفاع با کولبران
به نام تو مژگان،
به نام تو، نام تو، نام تو، نام تو، به نام نامی آموزگاران ستمدیدگان
به نام تو
و نام ِخالی های انبوه بر سفره ی معلمان
که پر خواهند، پر خواهند، پرخواهند
پرخواهند به زودی شد از تصویرهای تو
و پر خواهند از محصول باغهایی که مشت های گره کرده ی تواند
به نام تو مژگان، تو معلم، تو، که حیثیت حضور در جاری زمان
و هم اعتبار نفس کشیدن های مُقطع ِ فرودستان
به نام تو معلم، به نام تو مژگان
به نام تو ای برخاسته
که خط بطلان بر جمود، سرسپردگی، رخوت
که تعریف آتشفشان، طوفان، دریا و کوه
به نام تو مژگان، به نام تو معلم
و به نام تمام خیابان که از آن ِ ماست، تمام خیابان که از آن ِ ماست، تمام خیابان که، تمام خیابان که …
به نام تو معلم که طلوع میکند هر روز خورشید به امید دیدارت در این سوی میله ها که ما
به نام تو و بُغض ِ آسمان
بغضی که فرو می نشیند تنها با خشم ِ رعد و برق
با خشم ِ رعد و برق، تنها رعد و برق
به نام تو مژگان، به نام معلم
و نام ِنامی ِ نام های همه ی مژگان های ِ با نام، بی نام، به هزاران نام
و به نام همه ی نام های دیگر مژگان
محمود، علی اکبر، هاشم، معصومه، شعبان،
محمد، رسول، جعفر، اسماعیل، سوران
میم، ژ، گ، آ، نون! و سوگند به مبارزه، آزادگی، جنون
به نام معلم
و شکوه تحرک و خشم
به نام معلم
همگی برپا!