بخشی از یادداشت: « #محمد_حبیبی آیت شرافت صنفی» ‌ 🖊 عزیز قاسم زاده

محمد حبیبی پیش از زندانی شدنش ده ها یادداشت پیرامون آموزش و تحصیل رایگان، کودکان کار و ضرورت کار صنفی نوشته است.
این مقالات باید در دستور کار وزارت آموزش و پرورش برای بهبود اوضاع فلاکت بار روند نامبارک سیاست پولی شدن مدارس در این اوضاع شکنجه اقتصادی قرار می گرفت.
🔹 اما وزارت آموزش و پرورش گویی به تعطیلی تاریخ رفته است و این دستگاه عریض و طویل اگر کرکره اش پایین کشیده شود با آنی که اینک هست هیچ توفیری ندارد و در تعطیلی آموزش و پرورش، قوه قضاییه ایران چندی است که پیاپی تیر جفا را در کمان قضا نشانه کرده و چشم عداوت را به نام قضاوت حواله کرده و رخصت تنفس و فرصت تجسس از هر کوشمند و محقق و مصنفی باز ستانده و شحنگان و داروغه هایش پیاپی خار در چشم حقیقت و خاک بر عهد مودت می پاشند و آبروی شریعت را با کلوخ اندازی های رذیلت می برند و در بسط سبعیت، چنان گوی سبقت می پراکنند که چشم های بسیارانی گریان و دل های بی شمارانی بریان گشته است.
گویی از آمیزش مغمومی و اندوهی خلق خدا، چنان حماسه ای می آفرینند که از مقبوضی دلشکستگان به مشعوفی و مسروری پر می کشند و از سور عزای خستگان بسته، وسیله انذار و تهدید همگنان را فراهم می آورند و زین نمط علم تهدید را در انبان تحقیر می افکنند و قلم تقصیر را بر نظر تبصیر می کنند و رقم تهدید را بر اولی الالباب می نهند. اینان گویی از سرنوشت تاریخ درس نمی گیرند که خار در چشم عدالت کردن و خاک بر رسم مودت کشیدن را نه خوار کردن خود که هموار کردن مسیر تک صدایی و نشاندن منتقد بر جای خود می پندارند.
اما تجربه سال های اخیر غیر از آرزو و سودای خام صادر کنندگان این احکام شنیع را نشان می دهد. منتقد و معترض از در و دیوار در تجلی است کو بصیرت در نظری و شجاعت در عملی برای پنبه کردن این رشته های نا معقول قضا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *